loading...

باغچه پیچک

در هر صورت رو به بالا و با میل به رهایی از پستی ها...

بازدید : 518
يکشنبه 3 خرداد 1399 زمان : 9:21

سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته‌ها، در گذر ایام رنگ می‌بازد. همچون آگهی‌های نیازمندی‌های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می‌شود. اما پرواز میلی بوده و هست و‌‌ان‌شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی‌کم رنگ تر نکرده!

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می‌شوی.
"علیرضا شیری"

......................

دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می‌خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس‌ها سخن گفتن

کار آن‌هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه‌‌‌ای ات،

از لب پنجره‌ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...

.......................

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

........................

آرامش زیادی دارم.

Let's block ads! (Why?)

واى بر فرزندان آخر الزمان از روش پدرانشان! ... | بنده هیچ قضاوتی درباره‌ی انتخابات آمریکا ندارم. آن حزب و این حزب، هرکسی آمد فقط شر رساند ... | شهید محسن حججی ... | شهید مهدی قره محمدی ...
بازدید : 537
دوشنبه 28 ارديبهشت 1399 زمان : 12:23

من این پایینم. دوستت دارم اما قدم کوتاهه! هرچی میپرم بالا بهت نمیرسم. پاهام از پریدن‌های پشت سر هم خسته شده. دیگه هربار که میپرم زانوهام از ضعف خالی میشه و زمین میخورم! بغض دارم. الانه که گریه کنم!

یه بار دیگه!

آخ!

دردم گرفت!

این دفعه سخت تر زمین خوردم! نمیای دستمو بگیری بلندم کنی؟!

حواست هست؟

همه من هیچی نبود! این همه من بود که تا الان دیدی. اگه قراره بهت برسم یا خودت بیا یا قدمو بلند تر کن(مادرم گفته اگه ازت بخوام و هی بپرم قد می‌کشم!) یا یه زوری به زانوهام بده که وقتی پریدم خیلی بپرم!...مممم یا حالا هرچی که خودت میدونی. الان دیگه میدونم که همه من هیچی نیست و تو هرچی بگی همه چیه.

همه چی! همه چیِ من! هیچ من رو به خودت وصل کن! خواهش میکنم!

دیگه دارم ناله میزنم! دیگه دلم داره داد میزنه از غصه!

دوستت دارم اما همه من هیچی نبود!

+ نمیدونم این نوشته رو با چه لحنی میخونید ولی برای من این خط‌ها درد داشت!

++ محمدحسین تو سروش یه کانال زده به پیشنهاد مامانش. خوب مینویسه. البته به عنوان یه بچه هشت ساله. یعنی انتظار غلط دیکته رو باید داشت. اگه دوست داشتید بیاید بخونیدش. البته کانال با آی دی مامانشه. همون پیچک.

این آدرس کاناله:

sapp.ir/manoafkaram
زندگی من و افکارم

Let's block ads! (Why?)

چرا خواستگار کم شده؟
بازدید : 279
چهارشنبه 16 ارديبهشت 1399 زمان : 12:23

(کاملا بی مقدمه)

توی گروه جهادی همسرم اختلافی ایجاد شد. طرف حق میخواست از گروه بره. شوهرم پادرمیونی کرد. روی پشت بوم خونه مون باهم حرف زدن. وقتی داشت میرفت؛ بهش گفتم برو بگو: اولا صاحب کار ما مسئول گروهمون نیست که اگر خوب عمل نکرد، همه چی تموم بشه. صاحب کار ما حضرته.

ثانیا اگر بذاری خدا توفیقی به ما بده و ما به خاطر تمایلات حتی بر حق شخصیمون، از اون توفیق اعراض کنیم؛ گره‌ها و عقده‌های پیچیده توی زندگیمون ایجاد میشه که ما رو به سختی زیاد میندازه....

و خدا میدونه که اتفاقات این چند وقت همچین تجربه‌‌‌ای رو بهم هدیه داده بود. وقتایی که از بودن توی این منطقه ناله میزدم و بعد که وقت تصمیم گیری میشد، میدیدم موقعیت من در حد خودش توفیقیه که خدا بهم داده و نباید این توفیق رو برای احقاق حق شخصیم از دست بدم.

یاد اون زمان افتادم که همش امتحان حضرت یونس علیه السلام جلوی چشمهام بود. حضرت یونس علیه السلام حق داشت! مردمش بهش بد کرده بودن؛ اما خشم و حقوق شخصی ما نباید باعث بشه توفیقات و رسالاتی که خدا به ما داده و به گردنمون گذاشته ازمون گرفته بشه. گاهی برای خدا باید از حقمون گذشت کنیم! شاید حتی همیشه، که خیلی سخته. وگرنه ممکنه به سختی در معیشت دچار بشیم.

بعد از اومدن شوهرم از پیش اون آقا، گفتم که فهمیدم برای چی همش حضرت یونس علیه السلام حضور داشت. و همین حرفای بالا رو براش گفتم و حرف زدیم. تا این که یاد این آیه افتادم:

وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَعْمَىٰ

به نظرم توفیقات خدا در جامعه و ارتباطات ما، ذکر عملی ماست که نباید ازشون اعراض کنیم. شاید بشه این طور گفت...

+حرف زیاده که بگم. اما وقت برای نوشتن کمه. من الان مسئول رتق و فتق و رسیدگی به یه خانواده پنج نفره ام که هنوز جوان و شکننده ست. دریافت‌هام و حرفام زیاده اما اگر بخوام بنویسم نمیتونم اونها رو در تار و پود این خانواده جوان قرار بدم و خانواده رو ببافم و تنیده کنم. پس مجبورم کمی‌سکوت کنم. ببخشید. همتون رو خیلی یادمه! شما هم منو یادتون باشه! مخصوصا موقع دعا.

Let's block ads! (Why?)

قسمت چهارم برنامه ماه عاشقی
بازدید : 286
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 17:24

سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته‌ها، در گذر ایام رنگ می‌بازد. همچون آگهی‌های نیازمندی‌های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می‌شود. اما پرواز میلی بوده و هست و‌‌ان‌شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی‌کم رنگ تر نکرده!

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می‌شوی.
"علیرضا شیری"

......................

دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می‌خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس‌ها سخن گفتن

کار آن‌هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه‌‌‌ای ات،

از لب پنجره‌ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...

.......................

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

........................

آرامش زیادی دارم.

Let's block ads! (Why?)

راز رسیدن به خواسته ها (پیش نیاز ها)
بازدید : 258
سه شنبه 12 اسفند 1398 زمان : 4:52

سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز...
پرواز...
همه رویاها، همه خواسته‌ها، در گذر ایام رنگ می‌بازد. همچون آگهی‌های نیازمندی‌های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می‌شود. اما پرواز میلی بوده و هست و‌‌ان‌شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی‌کم رنگ تر نکرده!

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می‌شوی.
"علیرضا شیری"

......................

دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می‌خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس‌ها سخن گفتن

کار آن‌هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه‌‌‌ای ات،

از لب پنجره‌ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...

.......................

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

........................

آرامش زیادی دارم.

Let's block ads! (Why?)

دانلود مداحی کربلایی حسن عطایی به نام به موقع تشیع جنازم
بازدید : 465
شنبه 9 اسفند 1398 زمان : 7:25

وقتی دقت میکنم میبینم تو موقعیت استرس چه قدر عجول میشم و الان استرس‌هام زیاده.

دارم سعی میکنم که مثل اسفند نشم. وقتی میگیریش از روی آتیش میپره چون داغه و میخواد فرار کنه.

عجله برای فرار.

چه قدر اتفاقات زندگیم بودن که با عجله کردنهام اونها رو تغییر دادم...سر شب یکی دو تا اساسیاش یادم افتاد. دیدم سرنوشتم رو با اون عجله کردنهام تغییر دادم. شاید حتی بشه گفت سلب توفیق کردم.

سخته...آتیش خیلی داغه!

وقتی بهش فکرکردم گفتم شاید اگر این آخری رو هم تحمل کنم و صبور باشم و عجله نکنم، و کلا با روش ایستادن و مکث و صبر برم جلو، خدایی که مبدل السیئات بالحسناته، اون سلب توفیق‌ها رو برگردونه و برام سرنوشت بهتری رو درست کنه. شاید هم توی پرونده م بنویسه که من اون کارها رو انجام دادم...

+ یه مطلبی رو باید عرض کنم. این توصیه من در مورد دم کرده میوه گل نسترن، از خودم یا یه منبع الکی نبود. دکتری که پیشش میرفتم این توصیه رو به من داشت و گفت توی فصل سرما چایی ما این باشه تا سرمانخوریم و اگرم خوردیم، سریع خوب بشیم. اصولا ویروس‌ها رو کنترل میکنه. کرونا ویروس‌ها همون ویروس‌های خانواده سرماخوردگی هستن. برای همین گفتم به شماها هم بگم هرکس خواست استفاده کنه.

Let's block ads! (Why?)

کانسپت جذاب از آیفون تاشو
بازدید : 367
سه شنبه 5 اسفند 1398 زمان : 3:11

سیب، پیله، پیچک و....همه منم. منی سی و سه ساله و در آرزوی پرواز... پرواز...
همه رویاها، همه خواسته‌ها، در گذر ایام رنگ می‌بازد. همچون آگهی‌های نیازمندی‌های یک روزنامه پوسیده که هرروز بیشتر و بیشتر زرد می‌شود. اما پرواز میلی بوده و هست و‌‌ان‌شاء الله خواهد بود که همیشه تازه است. و گذر هیچ روزی، رنگ آن را حتی کمی‌کم رنگ تر نکرده!

.....................

یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَىٰ رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ

.....................

به جای آن که باغبان جان بقیه باشی، باغبان جان خودت باش؛ به جان خودت که برسی، باغبان هستی می‌شوی.
"علیرضا شیری"

......................

دل من غصه چرا؟!

آسمان را بنگر

که هنوز بعد صدها شب و روز

مثل آن روز نخست

گرم و آبی و پر از مهر، به ما می‌خندد!

دل من غصه چرا؟!

دل به غم دادن، از یأس‌ها سخن گفتن

کار آن‌هایی نیست که خدا را دارند

غم و اندوه،

اگر هم روزی، مثل باران بارید

یا دل شیشه‌‌‌ای ات،

از لب پنجره‌ی عشق،

زمین خورد و شکست

با نگاهت به خدا،

چتر شادی واکن

و بگو با دل خود،

که خدا هست، خدا هست...

.......................

اللهم وفقنا لما تحب و ترضی

........................

آرامش زیادی دارم.

Let's block ads! (Why?)

یادداشت: اصولگرایان استان قزوین در آزمونی دیگر

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 12
  • بازدید کننده امروز : 11
  • باردید دیروز : 8
  • بازدید کننده دیروز : 9
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 49
  • بازدید ماه : 153
  • بازدید سال : 153
  • بازدید کلی : 11107
  • کدهای اختصاصی